اثر زکات در حفط و برکت مال
به تجربه ثابت شده کشاورزانی که به مالشان زکات تعلق گرفته و آن را پرداخته کردهاند، برداشت آنها از کشت بعدی به مقدار محسوسی افزایش پیدا میکند و همچنین آفت کمتری به محصول آنها میخورد.
در اراک عالمی به نام «مرحوم آیت الله حاج شیخ محسن فرید اراکی» ـ رضوان الله علیه ـ زندگی میکرد که اگرچه شهرت چندانی نداشت اما از نظر علمی بسیار برجسته بود. ایشان اموال و خصوصاً زمینهای کشاورزی زیادی به ارث برده بود. کشاورزانی در زمینهای ایشان کشت و زرع میکردند و زندگی ایشان از درآمد این زمینها تأمین میشد.
پرداخت زکات برای برخی روستاییها بسیار دشوار است[1]. مرحوم آقای فرید اراکی ـ رحمة الله ـ در زمینهای خود گندم میکاشت. صاحبان زمینهای اطراف نیز گندم میکاشتند. سابق که ابزار آلات ماشینی برای برداشت محصول وجود نداشت، محصول زمینها را به صورت دستی درو میکردند و وسط زمین میریختند. خرمنی از گندم جمع میشد تا آنها را کیسه کیسه کنند و ببرند. در این مرحله زمین پر از کاه است و کاه نیز به راحتی آتش میگیرد. به همین دلیل اگر گوشهای از کاهها آتش بگیرد، این آتش به سرعت وسعت یافته و سایر نقاط و حتی زمینهای اطراف را نیز در بر میگیرد. مثلاً ظرف 10 دقیقه، آتش تمام محصولات یک منطقه را فرا میگیرد! اصطلاح «خرمن سوختن» که در ادبیات فارسی به کار میرود به همین مسئله اشاره دارد.
مرحوم آقای شیخ محسن فرید اراکی فرد متدینی بودند و زکات خود را پرداخت میکردند. زمین ایشان نیز در وسط زمینهای گندم بوده است. نقل شده است بارها اتفاق افتاده که هر چند سال که زمین یکی از کشاورزها به صورت اتفاقی آتش میگرفته و همهی زمینهای اطراف را میسوزانده، به زمین ایشان هیچ آسیبی نمیرسیده. آتش دور این زمین میچرخیده، اما آسیبی به این زمین نمیرسانده. پرداخت زکات این چنین است!
[1] مرحوم پدر من نقل میکردند که در سفری که به یک روستا رفته بودند، یکی از روستاییان به من گفت: «من میخواهم وجوهاتم را پرداخت کنم. شما بیایید مقدار وجوهات من را محاسبه کنید. البته من هنگام محاسبه به شما پرخاش و توهین میکنم! شما توجه نکنید و به کار خود ادامه دهید و پس از محاسبه پول را از سر طاقچه بردارید!»
ایشان نقل میکردند که به منزل او رفتم و محاسبهی وجوهات را آغاز کردم. مثلاً پرسیدم: چند گوسفند داری؟ گفت: 40 تا. گفتم: باید یکی را زکات بدهی. مرد روستایی همانجا شروع کرد به فحش رکیک دادن! البته در همین میان از ایشان میخواست که کارشان را ادامه دهند. به همین ترتیب او فحشهایش را میدهد و ایشان خمس و زکات او را محاسبه میکنند.